تازه ها
رودکی سال و محل وفات: 329 ق- پنج رودک از توابع سمرقند زندگینامه: ابوعبدالله جعفربن محمد رودکی بزرگترین شاعر و سخنور ایرانی است که به پدر شعر فارسی شهرت یافته است. وی در اواسط قرن سوم هجری در قریه پنج رودک از توابع سمرقند به دنیا آمد. رودکی در کودکی قرآن را حفظ نمود و با لحنی دلنشین ابیات آن را می خواند; وی در دوران نوجوانی به شعر و شاعری و سرایش اشعار نغز و دلکش روی آورد و چون نواختن چنگ و بربط را فرا گرفت اشعار خود را با صدای بسیار رسا و زیبا می خواند و آن را با نوای چنگ و بربط در می آمیخت به گونهای که هرگاه آوازی را به همراه بربط سر میداد مردم بی اختیار به گرد او جمع می شدند و از اشعار افسونگر او لذت می بردند. رودکی بزودی شهره عالم و آدم شد و هنوز نوجوانی نورسته بیش نبود که شهرت و آوازه این شاعر و خواننده رؤیایی به دربار شاهان سامانی رسید. امیر نصر بن احمد سامانی که توصیف رودکی را شنیده بود او را به دربار خود فراخواند و اشعار رودکی در وی چنان اثر کرد که شاعر را نزد خود نگاه داشت. سخن سرای بزرگ ایران در دربار شاهان سامانی به مقام بالایی دست یافت و سرآمد زمانه خود گشت. وی در طول زندگی مورد احترام و ستایش امیرنصر سامانی و وزرای دانشمند او ابوالفضل بلعمی و ابوعبدا... جیهانی بود و این بزرگان بارها صلههای فراوانی به او بخشیدند. رودکی نیز بارها در اشعار خود امیرنصر، بلعمی و ماکان بن کاکی یکی از امرای بزرگ دیلمی را ستود و از آنان به نیکی یاد کرد. با این همه، رودکی شاعری ستایشگر نبود. شعرش روان، ساده، دل انگیز و سرشار از شوق و ستایش لذات و شادی های زندگی است. اهمیت رودکی در تاریخ ادب ما نه تنها به سبب آن است که وی پیش از شاعران بزرگ دیگر به سرودن شعر فارسی روی آورد، بلکه از آن جهت نیز هست که انواع مختلف شعر فارسی را به زیباترین و رساترین صورت ابداع کرد. او نخستین شاعری است که قالب های گوناگون شعر فارسی را بر پایه ای استوار بنا نهاد و راه را برای ظهور بزرگانی چون فردوسی و سایر استادان عصر غزنوی هموار کرد. پیدایش رباعی را در شعر فارسی طی داستان زیبائی به رودکی نسبت می دهند. رباعی شعری است کوتاه، مرکب از چهار پاره یا مصراع به وزنی خاص. نقل کرده اند که روزی رودکی چند کودک را دید که گردو بازی می کردند. جمعی از مردم، شیفته ظرافت و هیجان کودکانه، به دور ایشان گرد آمده بودند. رودکی به جمع آنان پیوست. کودکی شیرین زبان ضمن غلتاندن گردو با سخنانی موزون اشتیاق خود را برای افتادن آن در گودالی کوچک که به این منظور کنده بودند بیان می داشت و می خواند: " غلتان غلتان همی رود تا بن گود" حرکت ملایم گردو به سوی گود و انتظار و هیجان بازی و شیرینی رفتار کودک که همه را فریفته خود ساخته بود، چنان در طبع نازک شاعر اثر کرد که از آن پس رباعی های بسیار بر این وزن و آهنگ سرود.رودکی اشعار خود را به آواز خویش همراه نواختن چنگ و بربط می خواند. رودکی اولین شاعر بزرگ پارسی گوی ایران بود که شعر فارسی را به تحرک و جنبش واداشت وموجب غنا و شورآفرینی ادبیات فارسی گردید. وی انواع مختلف شعر را ابداع و تنظیم کرد و راهگشای بسیاری از شعرای بزرگ عهد غزنوی نظیر حکیم ابوالقاسم فردوسی، دقیقی و عنصری بود. ساخت رباعی را نیز به رودکی نسبت داده اند که از شعر کودکی شیرین زبان الهام گرفت و با استعداد خارق العاده خود وزن و آهنگ رباعی را بوجود آورد. در تواریخ از ابیات فراوان حکیم رودکی سخن رانده شده و وی را سراینده بیش از یک میلیون بیت شعر دانسته اند ولی در حال حاضر تنها ابیاتی پراکنده (درحدود هزار بیت) و دو اثر منظوم (کلیله ودمنه منظوم)، و (سندباد نامه) از این شاعر بزرگ برجای مانده است. در اشعار باقی مانده از رودکی موضوعاتی همچون صدای دلپذیر آب، نغمه های دل نشین پرندگان،لذت بردن از زندگی، شاد زیستن با سیاه چشمان، فراموش کردن غم و غصه، افسانه دانستن جهان و... مورد تأکید قرار گرفته است که حکایت از ذوق ادبی بسیار بالای این شاعر شیرین سخن دارد وشاید بتوان گفت شعرای بزرگ دوره های بعد نظیر خیام و سعدی و حافظ در سرایش غزلهای شاد خود از رودکی الهام گرفته اند. رودکی را کور دانسته اند و داستان نابینایی او یکی از ابهامات تاریخی این شاعر بزرگ است. بعضی از منابع او را کور مادرزاد خوانده اند و برخی نیز کوری او را بر اثر حادثه ای در اواخر عمر دانسته اند. دربعضی از کتب نیز از کوری او سخنی به میان نیامده است. با این حال ظاهرا وی در اواخر عمر خود به نابینایی دچار شده است به گونه ای که در به نظم درآوردن کلیله و دمنه از شاعری دیگر کمک گرفته است. آن شاعر حکایات و عبارات این کتاب را بر او میخوانده و رودکی آنها را به نظم می آورده است. مهم ترین اثر رودکی که اکنون جز بیت های پراکنده یی از آن باقی نمانده "کلیله و دمنه" ی منظوم است. ترجمه ی عربی این کتاب در عهد "امیر نصر بن احمد" و به فرمان او به دست "ابوالفضل محمد بلعمی" صورت گرفت. در مقدمه ی "شاهنامه ی ابومنصوری" بعد از آن که از داستان ترجمه ی کلیله و دمنه از "پهلوی" به "عربی" سخن رفته چنین آمده است: "پس امیر سعید نصر بن احمد" این سخن بشنیذ، خوش آمذش. دستور خویش را خواجه بلعمی بر آن داشت تا از زبان تازی بزبان پارسی گردانید تا این نامه بدست مردمان اندر افتاذ و هر کسی دست بذو اندرزذند و رودکی را فرموذ تا بنظم آورذ وکلیله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاذ و نام او بذین زنده گشت و این نامه ازو یاذگاری بماند. پس چینیان تصاویر اندر افزوذند تا هر کسی را خوش آیذ دیذن و خواندن آن». اگر چه از ین سخن معلوم است که نظم کلیله هم به فرمان امیرنصر انجام شد ولی گویا "ابوالفضل بلعمی" در این کار بی تأثیر نبود. رودکی هنگام نظم کلیله و دمنه مسلماً کور بود زیرا چنان که از گفتار فردوسی برمی آید برای نقل کلیله و دمنه به شعر آن را برای رودکی می خواندند . تاثیر عظیم شعر معروف او: " بوی جوی مولیان آید همی" در ادب فارسی مثل است. نوشته اند که امیران و سپاهیان دربار امیر نصر سامانی از توقف طولانی او در هرات که حدود چهارسال به طول انجامید ملول شده بودند. ناچار به رودکی روی آوردند تا به طریقی امیر را به سوی پایتخت یعنی بخارا روانه کند. رودکی بربط برگرفت و به حضور امیر رفت و به آوایی خوش برخواند: بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی ریگ آموی و درشتی های او زیرپایم پرنیان آید همی آب جیحون با همه پهناوری خنگ ما را تا میان آید همی میر سرو است و بخارا بوستان سر و سوی بوستان آید همی این نغمه های خوش چنان در دل امیر موثر افتاد که نوشته اند حتی به قدر پوشیدن کفش ها معطل نشد. بی موزه (چکمه) پای در رکاب اسب نهاد و به سوی بخارا راه افتاد.وی اسماعیلی بود و نصر نیز نخستین امیری بود که این مذهب را پذیرفت و به مبلغین اسماعیلی اجازه داد تا در قلمروش آزادانه مذهب خود را تبلیغ کنند.پس از خلع نصر سامانی، عده ای در پی آزار و اذیت رودکی و سایر اسماعیلیان برآمدند، رودکی از دربار طرد شد و در فقر درگذشت. آثار: کلیله ودمنه منظوم -سندباد نامه -اشعار پراکنده منابع ادوارد براون ، تاریخ ادبی ایران سعید نفیسی ، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی احمدعلی محبی، سامانیان کابل "سخن و سخنوران" تالیف استاد بدیعالزمان فروزانفر "تاریخ ادبیات در ایران" تالیف دکترذبیحالله صفا
سال و محل تولد: اواسط قرن سوم هجری - پنج رودک از توابع سمرقند