سفارش تبلیغ
صبا ویژن






تازه ها

کسی نیست که بخواهد نقش پررنگ دوست و دوستی را در زندگیش انکار کند چه سعادت ها و شقاوت ها که از دوستی ها بر خواسته است
گاهی سال های سال با کسی دوستی میکنیم برای هم جان فشانی ها میکنیم و راز دل ها میگوییم و چنان با او یکی می شویم که گویی یک روح هستیم در دو بدن اما از آنجا که ما هرگز خبر از آن روی سکه نداریم گاه در اوج ناباوری و بهت شاهد رفتاری از دوست خود هستیم که تمام باورمان از او بهم میریزد و خراب میشود مثلا هنگام درگیری و عصبانیت چنان بی حرمتی میکند که گویی دشمن خونی ماست یا در روابط اقتصادی بی مهابا دار و ندار ما را از ان خود میکند به رفیق دیرینه اش پشت میکند.!و یا راز دل ما را همه جا فاش میکند و با سخن چینی ما را از چشم دیگران می اندازد فقط به خاطر حسادتش.!


همین اتفاقات که به کرات هم رخ میدهد باعث شده که تا حد زیادی میزان اعتماد به همدیگر در جامعه پایین بیاید و افراد در هنگام قرار گرفتن در چنین شرایطی از خود می پرسند به راستی دیگر به چه کسی میتوان اعتماد کرد ؟


در رابطه با نقش پر رنگ دوست در سرنوشت دنیوی و اخروی اشخاص قبلا فرمایشات جناب آیت الله آقا مجتبی تهرانی را در دو مقوله "با چه کسی دوست شویم" و "با چه کسی نشویم" را مورد بررسی قرار دادیم در این مقال هم بر آنیم تا با الهام از فرمایشات مبین ایشان ملاک هایی را برای آزمون و سنجش افرادی که میخواهیم به عنوان دوست برگزینم تقدیم شما عزیزان کنیم باشد که هوشیار باشیم در این انتخاب سرنوشت ساز و خنجر نارفیقی از پشت نخوریم .(انشاءالله تعالی)



آزمودن دوست در بُعد نفسانی


ملاک های ظاهری یک دوست خوب را قبلا خدمتتان عارض شدیم اکنون به ملاک های باطنی که نقش مهم تری دارد را بررسی میکنیم.


ما بُعد نفسانی هم داریم که انسان باید در بحث صداقت و رفاقت این را هم در نظر داشته باشد که با هر کسی رفیق نشود و با او بساط دوستی را پهن نکند. روایتی از امام صادق(علیه‏السلام) است که حضرت فرمود: «لَا تُسَمَّ الرَّجُلَ صَدِیقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ»؛ کسی را به نام دوست نخوان تا اینکه او را بیازمایی؛ یعنی کسی را به عنوان اینکه دوست تو است نخوان به‏طوری که مردم بگویند فلانی رفیق فلانی است، یا خودت بگویی، رفیقم فلانی است؛ اصلاً این کار را نکن، «حَتَّى تَخْتَبِرَهُ». تا این که او را بیازمایی و امتحانش کنی. اِختبار یعنی آزمودن. حالا به چه چیز او را امتحان کنی؟ حضرت سه چیز را مطرح می‏فرماید:

خشم

اوّلین ملاک؛ هنگام غضب


اول: «تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ»؛ خشمش را آزمایش کن، ببین آیا این از افرادی است که وقتی عصبانی می‏شود، مرزی را رعایت نمی کند؟ آیا خشم، او را از حق به سوی باطل می‏کشاند؟ آیا آنجاهایی که عصبانی می‏شود، چه در بُعد گفتاری‏اش و چه در بُعد رفتاری‏اش لجامی از شرع به دهانه نفسش زده است؟ یا نه، چون عصبانی شده هر چه به دهانش بیاید، می‏گوید و هر کاری که از دستش بر‏آید، می‏کند؟ این اشاره به بُعد نفسانی است بنابراین اوّل ببین آیا مثل حیوان می‏ماند یا انسان است؟ چون حیوان است که وقتی خشمگین می‏شود هر کاری می‏کند؛ هم گاز می‏گیرد، هم لگد می‏زند. انسان که این کارها را نمی‏کند. حالا که انسان است و زبان دارد، ببین آیا موقع خشم هرچه به زبانش می‏آید را می‏گوید؟



دومین ملاک؛ هنگام شهوت


حضرت به عنوان دومین ملاک برای آزمودن فرد پیش از دوستی می‏فرمایند: «وَ عِنْدَ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ».[1] این خشم نیست، این شهوت است؛ شهوت نسبت به مال است. یعنی امتحان کن، ببین این شخص راجع به پول چگونه است؟ آیا مرزهای شرعی را رعایت می کند یا اصلاً به حرام و حلال کاری ندارد؟ این را امتحانش کن. همین طوری او را رفیق خود نخوان و نگو فلانی رفیق ما است.

با هر کس می خواهی دوستی کنی، به صِرفِ ظواهر بسنده نکن. در ابعاد سه گانه اعتقادی‏، نفسانی‏ و عملی‏ او را آزمایش کن؛ وگرنه بدان که رفاقت چون نقش سازندگی و نقش تخریبی‏اش بسیار قوی است، تأثیرش خیلی زیاد است.

ظاهر این روایت در مورد روابط اجتماعی است. چون اگر او را به خودت نسبت دهی و بگویی فلانی رفیق من است، تو هم در اجتماع خراب می‏شوی. چون وقتی مردم جامعه ببینند این شخص در جایی خرابکاری کرد، آبروی تو هم می‏رود. اگر دیدند جایی عصبانی شد و حرف‏های بی‏ربط و قبیح و ناپسندی گفت، یا دیدند از هر جایی که رسیده مال مردم را می‏خورد، می‏گویند رفیق تو است و کارهای ناپسند او آبروی تو را هم می‏برد. در تن داد به شهوت جنسی هم افسار گسیخته نباشد چشمش به دنبال ناموس مردم نباشد و طوری نباشد که برای لذت جسم به هر ذلتی تن دهد و تو را هم با خود بکشاند دقت کنید این موضوع بسیار حساس است چون شهوت جنسی بسیار خطر آفرین است و اگر در این زمینه یک مشوق و همراه هم آدمی داشته باشد معلوم نیست سر از کدام منجلابی درآورد.


در فرهنگ ما هم جا افتاده است که اگر میخواهی کسی را بشناسی به رفیقش نگاه کن ببین با چه کسی میگردد پس دوست هر کس تا حدودی نشان دهنده شخصیت او می باشد.



اوّل امتحان، بعد دوستی


ما در معارفمان مسأله ای داریم که در این روایت هم بود که حضرت فرمودند: «حَتَّى تَخْتَبِرَهُ». در باب دوست‏یابی ما به طور کلی مسأله «اِختبار» را داریم؛ یعنی با هرکه می خواهی رابطه رفاقتی برقرار کنی، قبلش او را آزمایش و امتحان کن.


روایتی از علی(علیه‏السلام) است که فرمودند: «لَا تَثِق بِالصَّدِیقِ قَبلَ الخُبرَةِ».[2] اگر می خواهی به عنوان صداقت به رفیق اعتماد کنی، قبل از آنکه او را بیازمایی هیچ وقت اعتماد نکن. قبل از اینکه او را بیازمایی، به او دل نبند. ممکن است سؤال کنید چرا؟ اگر قبل از امتحان با او دوستی کردی و رابطه‏ات تنگاتنگ شد، محبّت او در دل تو تشدید می‏شود و این رابطه محبّتی موجب می‏شود که این رفاقت در ابعاد گوناگون اعتقادی و نفسانی‏ و عملی‏ات، چه رفتاری و چه گفتاری بر روی تو اثر بگذارد؛ چون گفتار هم عمل است؛ گفتار عملِ زبان است و اگر انسان بدون اینکه قبلاً آزمایشی کرده باشد، با شخصی در رفاقت رابطه محبتی برقرار کند اصلاً رفاقت بر مبنای محبت است اگر کسی «قبل الإختبار» بیاید رفیق شود، این محبت رفیق در دل او آمده است و اینجا است که دیگر نمی‏تواند تشخیص بدهد که آن شخص دوست خوبی است یا خیر. اگر بخواهم قبل از آنکه آن رشته محبّتی رفاقتی بین من و شما تقویت شود شما را بیازمایم، می‏توانم؛ چون می‏توانم چه در بُعد اعتقادی‏، چه در بُعد عملی و چه در بُعد نفسانیِ شما دقیق شوم که آیا با هم، هم‏سو هستیم یا نیستیم. آدم عصبانی مزاجی هستی، افسارگسیخته‏ای یا نه؟ در بُعد شهوتی‏ات، کسی هستی که به اسارت شهوت رفته یا نه؟ حالا چه شهوت مالی‏ باشد، چه جنسی‏ باشد، فرقی نمی‏کند. در بُعد عملیِ خارجی می‏توانم بفهمم که آیا انسان متشرّعی هستی یا نه، بی‏بندوبار و لااُبالی هستی.؟ اگر هم شخص متدیّن بی‏غرض و بی‏مرضی که درباره تو اطلاعاتی دارد مطلبی بگوید، از او می‏پذیرم. قبل از دوستی است که می‏توانم اینها را تشخیص دهم؛ امّا اگر بعد از اینکه رفیق شدی، آن‏وقت بخواهی آزمایش کنی، بدان که حالا کور و کر هستی. نه می‏توانی عیب‏هایش را ببینی، نه می‏توانی بشنوی.



محبّت کور و کر می کند


چند روایت در این زمینه بخوانیم. علی(علیه‏السلام) فرمودند: «عَینُ المُحِبِّ عُمیَةٌ عَن مَعَایِبِ المَحبُوبِ»؛ چشم کسی که دیگری را دوست دارد، از اینکه عیب‏های او را ببیند کور است. در ادامه میفرمایند: «وَ أُذُنُهُ صَمَاءٌ عَن قُبحِ مَسَاوِیهِ».[3] یعنی گوشش هم به خاطر حبّ کر است. کر است از اینکه بخواهد عیب‏ها و زشتی‏های او را بشنود. این یک قانون کلی است. این روایت را از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) بخوانم که حضرت فرمودند: «حُبُّکَ لِلشَّیْ‏ءِ یُعْمِی وَ یُصِمُّ».[4] حبّ شیء انسان را کور و کر میکند. اینجا شئ است، آنجا بحث مُحبّ و محبوب بود.

خشمش را آزمایش کن، ببین آیا این از افرادی است که وقتی عصبانی می‏شود، مرزی را رعایت نمی کند؟ آیا خشم، او را از حق به سوی باطل می‏کشاند؟ آیا آنجاهایی که عصبانی می‏شود، چه در بُعد گفتاری‏اش و چه در بُعد رفتاری‏اش لجامی از شرع به دهانه نفسش زده است؟ یا نه.
ارتباط محبت آمیز

دین بر محور محبّت است


در مسأله دین می‏گویند که اصلاً دین بر محور محبّت است. روایتی از امام باقر(علیه‏السلام) است که حضرت فرمود: «الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّینُ».[5] یعنی اصلاً اینها با هم تفاوت ندارند. یعنی اینقدر محبّت نقشش قوی است؛ لذا در باب مسأله رفاقت، «اِختبار قبلَ الرِّفاقة» را مطرح می‏کنند. با هر کس می خواهی دوستی کنی، به صِرفِ ظواهر بسنده نکن. در ابعاد سه گانه اعتقادی‏، نفسانی‏ و عملی‏ او را آزمایش کن؛ وگرنه بدان که رفاقت چون نقش سازندگی و نقش تخریبی‏اش بسیار قوی است، تأثیرش خیلی زیاد است.



پرهیز از حب دشمنان خدا


در روایتی از علی(علیه‏السلام) است که حضرت فرمود: «إیَّاکَ أن تُحِبَّ أعدَاءَ اللهِ»؛ از محبّت نسبت به دشمنان خدا بپرهیز. آنهایی که دشمن خدا هستند، یک‏وقت رشته محبّتی با اینها برقرار نکنی. «أو تُصفِیَ وُدَّکَ لِغَیرِ أولِیَاءِ اللهِ».[6] یعنی بپرهیز از اینکه محبّتت را برای غیر دوستان خدا خالص کنی. جهتش این است که این رابطه تنگاتنگ، محبّت‏آور است؛ محبّت که آمد خطرناک است. البته بدان آنجایی که بدون اختبار و آزمودن در سه بُعد اعتقادی، عملی و نفسانی باشد خطرناک است؛ ولی اگر اختبار و آزمایش شد، بهترین نقش سازندگی را بر روی انسان دارد.



حبّ علی، نشانه مؤمن


چون شب عزیزی است (شب عید سعید غدیر)، به مناسبت روایتی در همین باب از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می خوانم که فرمودند: «عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ».[7] ؛ منظور از «صحیفه» هم نامه عمل است؛ صحیفه مؤمن یعنی نامه عمل مؤمن. حالا در صحیفه چیست؟ در آن همه چیز هست. چه مسائل اعتقادی، چه مسائل ملکات و چه اعمال خارجی، همه در آن صحیفه هست. ولی ظاهرش راجع به اعمال است؛ اعمّ از جوارحی و جوانحی. روز قیامت نشر صُحف می‏شود؛ حالا این تعبیر پیغمبر یعنی چه؟ تعبیر پیغمبر جنبه کنایی دارد. «عنوانِ صحیفه» یعنی اگر تیتر صحیفه عمل هرکس این بود که این شخص محبّ علی(علیه‏السلام) است، معلوم می شود که تمام صحیفه‏اش خوب است؛ یعنی این حبّ علی(علیه‏السلام) در ابعاد گوناگون انسانی، چه بُعد اعتقادی و چه بُعد نفسانی و جوارحی، نقش سازندگی دارد.


البته این را هم دقّت داشته باشید که حتماً نباید از نظر فیزیکی با حضرت مواجهه پیدا کنیم تا با ایشان رفیق شویم؛ رفاقت رشته محبّتی بین دو موجود است. ممکن است اینجا نباشد، اما دوستش داشته باشم، هر چند اینکه او را نبینم. بیا با علی(علیه‏السلام) رفیق شو! بیا محبت علی(علیه‏السلام) را در دلت جای‏گزین کن که تو را در سه بُعد می‏سازد. لذا اگر روز قیامت مؤمن بیاید، همان تیتر نامه عملش را که نگاه می‏کنند، دیگر قضیه تمام می شود. همان تیتر را نگاه می‏کنند و می‏بینند این با علی (علیه‏السلام) رفیق بوده است. اگر با علی(علیه‏السلام) رفیق بوده، حتماً حبّ علی(علیه‏السلام) هم در دلش بوده و مُسلّم است که این شخص مسائل شرعی را هم رعایت می‏کرده است.


که البته میدانیم لازمه حبّ اهل البیت علیهم السلام عمل به دستوراتشان و پیرو واقعیشان بودن است .


نوشته شده در ساعت 10:22 صبح توسط محمد رضا رفعتی نظرات ( ) | |